پدر جان ما , یک عدد خاله جان دارد که انگار همین دیروز از آذربایجان به تهران تشریف آورده اند. حالا این که مهم نیست, دیشب تو اتاق من و خواهرکم خوابیده بودند و صدای خرخرشان یک چیزی بود شبیه کشیدن ناخن روی تخته سیاه ...
جگرمان به داخل دهانمان رسیده است.
پی نوشت: خاله ی مزبور به علت تمایلات کارگاه بازی هایش , خاله جان دِرِک خوانده می شود!
جگرمان به داخل دهانمان رسیده است.
پی نوشت: خاله ی مزبور به علت تمایلات کارگاه بازی هایش , خاله جان دِرِک خوانده می شود!
No comments:
Post a Comment