Friday, December 31, 2010

:D

خاک بر سرم تو این اوضاع احوال گرونی یه دوست پسر نونوا هم نداریم لااقل مجانی بهمون نون بده!
تو فکرم هر چه سریع تر برم پسر نونوایی بربری رو تور کنم
راهکارهای نیل برای مقابله با تاثیرات گرانی نون!!

بالشت بی اسم!

چند روزه عمیقا دارم فکر میکنم یک اسم مناسب برای بالشتم انتخاب کنم
پیشنهادی ندارین؟

خوابالو.

جمعه ها روزهای خوبی هستند
, روزهای خیلی خوب
روز هایی که میشه ظهرها خوابید ....

Tuesday, December 28, 2010

شفته ها

با سی تا دختر شفته که فاقد هر نوع خلاقیت, انگیزش و شور زندگی هستند چه کار میشه کرد؟ چه جوری این ها رو تو حلقشون بریزم آخه

Sunday, December 26, 2010

داروی خواب

آقایون , خانوم ها بشتابید بشتابید مهم ترین راز قرن کشف شد. در مان بی خوابی . بشتابید بشتابید
البته از خانومی این جانب هست که این راز رو مفتکی در اختبارتون قرار میدم.
دستورالعمل راز مزبور به این قرار است :
روزی سه ساعت تدریس به سی دانش آموز دبستانی
اگه اثر نداشت هر چی فحش بدین حقمه

خاله جان

پدر جان ما , یک عدد خاله جان دارد که انگار همین دیروز از آذربایجان به تهران تشریف آورده اند. حالا این که مهم نیست, دیشب تو اتاق من و خواهرکم خوابیده بودند و صدای خرخرشان یک چیزی بود شبیه کشیدن ناخن روی تخته سیاه ...
جگرمان به داخل دهانمان رسیده است.
پی نوشت: خاله ی مزبور به علت تمایلات کارگاه بازی هایش , خاله جان دِرِک خوانده می شود!

Friday, December 24, 2010

دیگه بچه نیستم

دیروز برای اولین بار متوجه شدم که دیگه بزرگ شدم
توی راه برگشت به خانه بودم . در راه با دو تا دختر کوچولوی کلاس اولی همقدم شدم و کمی گفتیم و خندیدیم. موقعی که به راهم ادامه دادم و از ان ها خداحافظی کردم. قد بلنده در گوش دوستش گفت:" چه زن باحالی بود

Monday, December 13, 2010

فارسی وان خره!

فقط خدا از میزان تنفر من از فارسی وان باخبره!!!!
یعنی کاملا هیستریک میشم!!!

Sunday, December 12, 2010

مینا تو بغلم

دیروز رفته بودم پیش بچه ها , توی کوچه پس کوچه های محل راه می رفتم که یک هو صدای جیغ شنیدم
__ خانوووووووووم . خانوووووووووووووم
سرم رو برگردوندم و بهو دیدم مینا کوچولو خودشو پرت کرد تو یغلم . طفلکی نفسش در نمی اومد و صورت زیباش قرمز شده بود.و یا همه ی این حرف ها دستشو دورم حلقه کرده بود و از تو بغلم جم نمی خورد . .
مینا یه دقه آروم نفس بکش تا حالت جا بیاد عزیزم
خانوم می خواستم بیام ببینمتون آخه دلم براتون تنگ شده بود.
یکی از عمیق ترین لذت های دنیا اینه که یه دختر کوچولوی بی نظیر محکم بغلت کنه و تو سرشو تو آغوشت بگیری و اروم موهای لختشو نوازش کنی
....
فکر کنم علاوه بر نیل, نیلو , نیلو کوچولو, نیلوفر , نیل بالغ, نیل منطقی , نیل احساساتی و ... یه مامان نیلو هم تو وجودم دارم

مثکه

چه قدر ما نوع بشر پیچیده ایم , چه قدر !!!!!!
مبحث مورد بحث من و ری بعد از صحبت در مورد عکس های بی ربطی که در فیس بوک در اون ها تگ میشی

صدا قشنگ

مدل اینایی که در حالت عادی صداشون مزخرف هست بعد وقتی تصمیم میگیرن برن کلاس آواز همون روز سرمای ناجور می خورن

Friday, December 10, 2010

بی شعور می شم گاهی

به شعور آدم ها احترام بگذار , اگه معتاد شده حتما لازم بوده معتاد بشه که یک سری چیزها رو بفهمه اگر هنوز نفهمیده مشکلش خودشه نه مشکل تو!!!!

بی ابرو

مهمون محترمون که پست قبل د رمورد لهجه ی ایشون بود اومدن بالای سرم وایسادن و صفحه ویلاگم رو دیدن!!!!!!!!!! مثکه ابرومون رفت!

Thursday, December 9, 2010

لهجه ی اساسی

هیچ اهمیتی نداره که تو 1سال باشه از ایران رفتی یا 10 سال , به هر حال لهجه ی ترکی رو از دست نخواهی داد!!

Wednesday, December 8, 2010

تعریف نیل

ما یک عدد دوست خیلی باکلاسی داریم که الان در حال خواندن فوق لیسانسشان در بلاد کفر هستند. دیروز داشتیم چت می کردیم و بهش می گفتم که چه قدر نا امیدم که فکر می کنم اخرش هیچی نمی شم! که نویسنده نمی شم ! بعد بهم گفت که خجالت بکشم و از من بعیده . بعد یک چیز دیگری گفت که ما از دیروز داریم برای خودمان ذوق می کنیم.
بهم گفت :" نیل در تعریف من یعنی رویا, یعنی انگیزه ,یعنی آرزوهای بزرگ , یعنی خواسته های دست نیافتنی , یعنی اقدام , یعنی باور
"
در تعریف شما نیل یعنی چی؟!

دختر توی آینه

داشتم سوت زنان از جلوی آینه ی روبروی در اتاقم رد می شد. این آینه یک آینه ی بزرگ و قدی است و جز آینه های مهربان است از همان هایی که چاق تر از ان چیزی که هستی نشانت نمی دهند. تقریبا از کنار آینه رد شده بودم که بهو برگشتم و به خودم نگاه کردم و تعجب کردم! نیل کوچولو توی آینه نبود. یک غریبه بود . یک دختر با یک صورت گرد و تقریبا سفید. موهایش را دو دسته کرده بود و آن ها را بافته بود. قسمت های بالای مویش صاف بود اما پایین موهایش فر ریز بود. ابروهایش هم متفاوت بود. کلفت و کوتاه .
یعنی این دخترک کی بود ؟!؟

Monday, December 6, 2010

سرور بهم زنگ زد و من جیغ زدم از خوشحالی
عزیزم خیلی دلم براش تنگ شده
شدت ریزش موهام ترسناک شده, دارم فکر می کنم برم پیش دوا نویس برام دوا بنویسه بخونم فوت کنم به موهام! اگه فوتم رسید البته

Sunday, December 5, 2010

تو که یادت نیست!...توی یکی از همون بهترین روزهای زندگیم بود!...همون روزهایی که تعدادشون از انگشتهای یک دست هم کمتره!...همون روزهایی که با تو بودم!...همون روزهایی که زندگی کردم!...آره...توی یکی از همون روزها بود!...بعد از ساعت ها با تو بودن!...وقت خداحافظی بود...سر آن خیابانی که اسمش رو هم نمیدونم حتی!...با هم خداحافظی کردیم!...رفتی ولی من همونجا ایستادم...ایستادم و رفتن تورو نگاه کردم...دست کرده بودی تو جیب هات و آروم آروم دور میشدی...نمیدونستی که من نرفتم!...نمیدونستی که ایستادم و دارم نگاهت میکنم!...برنگشتی پشت سرت رو هم نگاه نکردی...سرت رو انداخته بودی پایین و دور میشدی!...وای وای وای!!...نمیدونستی که چقدر زیبا بودی!...چقدر زیبا راه میرفتی!...چقدر زیبا کرده بودی تمام آن پیاده رو و تمام آن خیابان و حتی تمام اون شهر رو!...یکم که دور شدی بهت زنگ زدم!...گفتم من نرفتم و سر خیابان ایستادم و دارم نگاه میکنم رفتنت رو!...یادم رفت بهت بگم ولی!...یادم رفت بگم که همونجا،درست همونجا من "دوباره" عاشقت شده بودم!...یادم رفت بگم که عشقم بهت دوبرابر شده بود!...یادم رفت!...حتی یادم رفت بگم که هیچ کس به زیبایی تو راه نمیره!...یادم رفت بگم که هیچ کس نمیتونه مثل تو با هر قدمی که بر میداره،تمام وجود من رو به لرزه بیاندازه!!...اون روز وقتی داشتی میرفتی و دور میشدی،میدونستم که هنوز مال منی!...میدونستم که دوستم داری...میدونستم که به محض اینکه برسی به خونه به من زنگ میزنی!...اون رفتن کجا و این رفتن کجا!...این رفتن لعنتی که برگشتی نداره کجا!...همه ی اینها رو گفتم تا بگم دلم برای راه رفتنت هم تنگ شده!...همه ی اینها رو گفتم تا بگم دلم برای زندگی کردن تنگ شده!...دلم برای اون پسرکی که زمانی دوستش داشتی تنگ شده!...دلم تنگه عشقم!!...دلم...!

http://dirtyprettythings.blogfa.com/post-980.aspx


رازهای مگو!

تازگی ها تصمیم گرفتم دوستانم رو از بین دخترهای ترشیده انتخاب کنم! هر کدوم از دوستان که دوست پسر پیدا می کنند میزان اعتماد من بهشون به صفر متمایل میشه!

عروسی

پدرجان ما که از جانمان هم برایمان عزیزتر است, همیشه می گوید ازدواج وصلت دو نفر نیست, وصلت دو خانواده است .
این عروسی دیشب هر چیزی میشد بش نسبت داد الا این.
.

Saturday, December 4, 2010

قرار مدار بین من و موهام

ببین بیا منطقی با هم حرف بزنیم
باشه قبول
تو قول بده کمتر بریزی, منم قول میدم هر روز کلی ویتامین و شیر بخورم که تو قوی شی, قبول؟!
قبول

ابرو کمون!

امروز به این نتیجه رسیدم که اگر پولدار بودم , کنیز و کلفت و نوکر استخدام نمی کردم, به جاش یه خانم آرایشگاه رو استخدام می کردم که همیشه تو خونمون باشه! یک حالی می داد!!!!!!

Friday, December 3, 2010

...

کاش یکی بود حال منو خوب می کرد! یکی !!!!!

:(

مامان بزرگ الحان و ترانه صعود کردن, طفلکی مامانی خیلی مریض بودن , امیدوارم حالا دیگه به ارامش رسیده باشن. روحشون شاد

تنها

همه ادم ها بلد نیستن این جور وقت ها باید بهم چی بگن, چی کار کنن که اروم شم , که حالم خوب شه
بعد این ادم ها وقتی نیستن این جور وقت ها نبودنشون رو بیشتر احساس می کنی , خیلی بیشتر ...

Thursday, December 2, 2010

گردن شکسته ...

بر فرض هم که شهلا ادم کشته بود, جزاش این بود که اعدام شه؟ که 9 سال رو تو زندان بمونه, .که بعد 9 سال یهو بزنید اعدامش کنید؟ نامردی نیست؟ چه جور دلتون اومد که زیر پاش رو خالی کنید؟ این همه حدیث و ایه راجع به بخشش دارید؟ می مردید یه بار از روشون بخونین؟

چادر سیاه

دلم برای اون دختر کوچولوی چادری سوخت, اخه فقط 4و5 ساله بود و داشت با حسرت یه یه دختر همسن و سالش نگاه می کرد که لباس های صورتی پوشیده بود.
...طفل معصوم همیشه یه طاق سیاه رنگ بالای دیدش رو می گیره.

Wednesday, December 1, 2010

له له له

http://www.aftabnews.ir/vdcdxk0f5yt0fz6.2a2y.html قلب دختر 11 ساله از ترس پدر ترکيد!

این رو دیدم
شهلا جاهد هم که اعدام شد
بعد با همه این ها توقع دارد من باز هم حالم خوب باشه؟!

...

دروغ میگن به خدا! میزان دی اکسید کربن اون قدر ها هم که میگن نیست., هوای این خراب شده هنوز هم بوی تو رو میده نه بوی دود!