Saturday, March 6, 2010

دروغ گفتم

هموطن،همشهری، همراه، هر که هستی باش این را مینویسم تا ننگ دروغی را که امروز گفتم با تو تقسیم کنم. تا سرزنشت یا همدردیت مرهم زخمم شود...

من هم جوانی هستم مثل تمام جوانان این سرزمین،با همان امید و آرزو ها و همان حالت در نگاهم.

شغل من معلمی است و هر روز از شکل دادن ذهن های جوان لذت می برم. هر روز سی جفت چشم، چشم به دهان من می دوزند تا برایشان از جادوی کلمات بگویم.

اولین روزی که معلم شدم با خودم عهد کردم که حرفی نزنم مگر این که ان را باور داشته باشم، امروز مجبور شدم عهدم را بشکنم. امروز کودکانم باید حرف ( ز ) را یاد میگرفتند. امروز به آنها درس دادم ، امروز به آن ها گفتم " ایرانی آزاد است" و همه ی ترسم این است که ان ها هم مثل همیشه باور کرده باشند.

خدا مرا ببخشد

6 comments:

  1. mitunesti bejaye kalameye azad az kalameye zendan estefadeh koni , in rooza bacheha dar rasane ha irano bishtar be Zendan hash mishnasan ta Azadish .

    ReplyDelete
  2. متاسفم، ولي بهت افتخار مي‌كنم

    ReplyDelete
  3. دوستم دروغ نگفتی. ایرانی در ذاتش آزاد است، انسان در ذاتش آزاد است! و هیچ قدرتی نمی تواند آزادیش را از او بگیرد، زیرا آزاد و مختار خلق شده. اگر ایرانی آزاد نبود آیا برای هدفش جانش را فدا می کرد؟ آیا حقیقت را بر رفاه خود ترجیح می داد؟
    ایرانی آزاد است و آزاد می ماند...مطمئن باش

    ReplyDelete
  4. دوستم یادت است که من اول این دروغ گفتم،روزی که داشتم به بچه ها دیکته میگفتم و تو انقدر عصبانی شدی که دیکته گفتنم را قطع کردی و شروع کردی به صحبت کردن:-)ولی یادت باشه که چه قدر خوبه که ما داریم سعیمون میکنیم که شاگردهایمون در درس خواندن آزاد باشند و یا اینکه اگر در آینده یک معلم در دیکته این جمله را تکرار کرد ، همکارش عصبانی نشود و یا خودش را دروغ گو نداند، و من به جای اینکه فکر کنم دروغ گو هستم فکر کردم چقدر بد است که من دارم چیزهایی را آموزش می دهم که می دانم نویسندگان برای چه این مطالب را نوشته اند و من هم دارم کمک میکنم که اون ها به هدفشون برسند و هدفی که در تضاد با اهداف من است
    خیلی حس بدی هست

    ReplyDelete
  5. دوستم یادت است که من اول این دروغ گفتم،روزی که داشتم به بچه ها دیکته میگفتم و تو انقدر عصبانی شدی که دیکته گفتنم را قطع کردی و شروع کردی به صحبت کردن:-)ولی یادت باشه که چه قدر خوبه که ما داریم سعیمون میکنیم که شاگردهایمون در درس خواندن آزاد باشند و یا اینکه اگر در آینده یک معلم در دیکته این جمله را تکرار کرد ، همکارش عصبانی نشود و یا خودش را دروغ گو نداند، و من به جای اینکه فکر کنم دروغ گو هستم فکر کردم چقدر بد است که من دارم چیزهایی را آموزش می دهم که می دانم نویسندگان برای چه این مطالب را نوشته اند و من هم دارم کمک میکنم که اون ها به هدفشون برسند و هدفی که در تضاد با اهداف من است
    خیلی حس بدی هست. الان احساس میکنم مثل بازیکن فوتبالی هستم که به جای اینکه به تیم حریف گل بزنه داره به تیم خودش گل می زنه و باعث می شه تیمش ببازه

    ReplyDelete