نوشته های یکی از ساکنین کره ارض
Tuesday, February 22, 2011
:D
" خانوم جون به چه زبونی بهتون بگم دوستون دارم؟!"
اخر مشق شبِ دخترکم نیلوفر
وقتی این نوشته رو دیدم بیخیال همه ی وجهه ی معلمی شدم قاه قاه خندیدم. از اون خنده های شدید
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
پیوندها!
اسپایدرمرد
Opium
گوریل فهیم
توهمات یک آمیب 45 کروزومی
این سالها
ری!
فهیم
بابونه
توکای مقدس
درخت بدون سایه
یادداشت های یک دختر ترشیده
یادداشت های یک گلابی دیوانه
Followers
Blog Archive
▼
2011
(46)
►
October
(1)
►
April
(1)
►
March
(5)
▼
February
(15)
Poetry...
:D
چراغ روی میز هستم ظاهرا!!!
:)
:D
مادر 8 ساله
ما که خل نیستیم
نیلو کوچولوی راستکی!!!!!!
نیل و سوت فطار
یاد بگیر
ادمایی که با ترحم نگاهم می کنند و بعد در مورد کارم...
:)
یه برگ از زندگیم ورق خورد.امروز توی آخرین کلاس دور...
امروز ظهر حواست کجا بود که از کنار بانو گذشتی و حت...
کاش شادی هم چیزی بود شبیه قرمه سبزی که می شد خورد ...
►
January
(24)
►
2010
(101)
►
December
(30)
►
November
(9)
►
October
(23)
►
September
(9)
►
August
(3)
►
July
(5)
►
June
(1)
►
May
(4)
►
April
(4)
►
March
(8)
►
February
(2)
►
January
(3)
►
2009
(44)
►
December
(6)
►
November
(3)
►
October
(11)
►
September
(1)
►
August
(16)
►
July
(7)
من!
Nill
یکی از ساکنین این کره خاکی!
View my complete profile
No comments:
Post a Comment