گلنار نشسته لبه ی تختم
پاهاشو آویزون کرده . اون ها رو به عقب و جلو تکون میده.
داره با گلهای رو تختیم بازی می کنه.
بالاخره طاقت نیاورد .....
_ نیل
_جانم
_غصه نخور . من فکر میکنم وقتی بمیری قاسم میاد دنبالت و بهت لبخند میزنه و ازت تشکر می کنه که بهش لبخند زدی.
انگار که ماموریتشو انجام داده باشه من و با چشم گریون گذاشت و رفت
No comments:
Post a Comment